به گمانم سال نود و سه بود که میخواستم مطلبی بنویسم با عنوان «حس بد زندگی نکردن و خطرات اجتماعی آن». موضوع مطلب، عدم رضایت عمیق و نیتی ریشهدار از زندگی در میان ایرانیان و خطرات، پیامدها و تبعات آن بود. دقت کنید که حس میتواند واقعی باشد یا نباشد و موضوع بحث، این نیست که حس بد، بر پایۀ واقعیت است یا تنها بر پایۀ تصور. فعلاً کاری به این نداریم.
رویدادهای زندگی و تنبلی و. باعث شد که مطلب را ننویسم و اکنون چهار سال گذشته است.
امروز دیدم نویسندۀ عصر ایران، دقیقاً با افکاری شبیه به افکار آن روزهای من، این مطلب را نوشته است:
این که فرد، درست یا غلط، بر این باور باشد که حقش را از زندگی و دنیا نگرفته، می تواند نقش های اجتماعی او را دستخوش تغییرات منفی کند و اثری مخرب بر کنش اجتماعی او داشته باشد.
شاید بعداً بیشتر نوشتم.
درباره این سایت